اه...صد دفه نگفتم خبرتو ميخواي بياري تو اتاق اول در بزن!شعور نداري ديگه...
اووووه....چه خبره بابا...كار خلاف شرع كه انجام نمي دادي ...عين خل وچلا نشستي وسط اتاق خيره شدي به ديوار!!حالا داشتي چيكار ميكردي؟؟
داشتم لاس ميزدم...داشتم با خاطراتم مي لاسيدم...وقتي نمي تونم با هيچ كدومشون زندگي كنم حق دارم كه باهاشون ور برم...

هیچ نظری موجود نیست: