چند وقتي است كه از موضوع پرستاران غافل شدهايم. منظورم همين دانشجويان من هستند. بعد از اولين امتحان عملي كه از اينها گرفتن تعداد زيادي از آنها درسشان را حذف كردند! در كل فهميدم اينجا درس حذف كردن خيلي شايع تر از ايران است. به هر حال، كم كم بر مشكلات كلاس غلبه كردهام و حالا خيلي با دانشجوهايم دوست شدهام. در يكي از كلاسها دو دانشجوي سياهپوست داشتم كه جلسههاي اول خيلي اذيت ميكردند. اما الان خيلي با من دوست شدهاند و هفته پيش از من پرسيدند كه آيا ترم بعد آزمايشگاه ديگري نيز درس خواهم داد تا با من بگيرند يا نه. خوب اين بازخورد خوبي بود! اما در كل بگم كه من با اين درس دادن حال ميكنم. سر و كله زدن با دانشجوهاي ليسانس لذت خاصي دارد. حالا چند تا سناريو بيارتباط به هم را برايتان شرح ميدهم:
اولين امتحان را ميخواهم از دانشجويانم بگيرم. سئوالها را طرح ميكنم. براي اطمينان سئوالها را به عابد و پوشتي (دختر هندي كه دانشجوي ليسانس است و در آزمايشگاه ما دوره ميگذراند) نشان ميدهم. پوشتي ميگويد اين امتحان را اگر سخت بگيري ديگر دانشجوهايت دوستت نخواهند داشت. خوب اين يك مقدار ناموسي شد! من هم كمي امتحان را آسانتر ميكنم. از پوشتي ميپرسم "من به دو كلاس درس ميدهم، آيا منطقي هست كه يك ورق سئوال را به هر دو كلاس بدهم؟ يا بايد دو سري سئوال طرح كنم؟" ميگويد "اگر دانشجوهايت دختر هستند مطمئن باش كه سئوالها را به دوستانشان نخواهند گفت! آنقدر كه حسود هستند".
قبل از دادن برگههاي امتحان، يك ساعتي را به دانشجويان درس ميدهم. بخشي از درس در مورد تنظيم دماي بدن و تعريق است كه با شبيهسازي كامپيوتري انجام ميشود. اين بخش را در گروههاي چهار نفره درس ميدهم. ميگويم وقتي هوا گرم و مرطوب ميشود تعريق بيشتر ميشود. آندريا ميگويد "اما من الان در همين اتاق سرد هم دارم عرق ميكنم". ميگويم چرا؟ ميگويد به خاطر اين امتحاني كه تو ميخواهي بگيري! به رسم همه TA هاي اينجا ميگويم: "You shut up!!".
دختري در كلاس من هست به اسم "مليسا" كه به چشم خواهري خوشگل است. كمي هم ناز و ادا دارد. نميدانم سيستمش اينطوري است يا خودش را براي من لوس ميكند. مثلا وقتي ميخواهد سئوالي بپرسد جلو ميآيد و صورتش را به سمت راست كج ميكند و به حالت نيمرخ با من حرف ميزند. وقتي جوابش را ميهم نيز همش در حال لبخندي مليح با تاكيد بر دندانهاي سفيدش است. (توضيح: اين مليسا خانم هفته پيش درسش را حذف كرد. علت هم اين بود كه من اجازه دو در كردن آزمايشگاه براي ملاقات دوست پسرش را ندادم!!! خدائيش ميبينيد اوضاع ما رو؟).
دختر زرنگي در كلاس دارم به اسم "كندرا" كه تا حالا همه امتحانها و كوئيزها را با نمره كامل گذرانده! مطمئن هستم كه آناتومي را بهتر از من ميداند. در كل هم دختر مودب و خوبي است و فكر ميكند كه من علامه دهرم! برايم جالب است كه پوشش نسبتا اسلامي هم دارد. مثلا هيچ وقت با شلوارك و تاپ لختي سر كلاس نديدمش و برخلاف بيشتر دخترهاي اينجا شلوارش آويزان و شورتش نمايان نيست. (همينجا اضافه كنم كه الان در شارلوت شورت سفيد با نقش جغدهاي كوچك بنفش رنگ خيلي ميان دختران مد شده است).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر