اکتبر فست (octoberfest) بهانه ای شد تا برای یک بار هم که شده سرو کردن مشروب را از طرف دیگر پیشخوان تجربه کنم. مردمانی که جلوی چشمت به تدریج مست می شوند و کم کم صورت هایشان خنده روتر و حرف ها زدنشان راحت تر می شود.
سوژه برگزیده من خانمی سی و چند ساله بود که تک تک آبجوهای پیشخان من (تو بگو بیست جور) را امتحان کرد و به تدریج جلوی چشمانم لپ هایش سرخ شد و راز شب قبلش را برایم تعریف کرد. اینکه با دوست پسرش شب قبل به هم زده بود و همه اش فکر می کرد که دوست پسر سابق با آن دخترک بلاگرفته جوان دوست شده است، در حالیکه چند دقیقه پیش آقای دوست پسر را در همین octoberfest دیده است و از او سوال کرده است که آیا شاهزاده خانم جدید همانی است که من فکر می کنم؟ و جواب شنیده است که نه!
و حالا خانم سی و چند ساله به اندازه بچه ای هشت ساله بعد از امتحان ثلث سوم خوشحال است و می خواهد همه آبجوهای من را سر بکشد. "نوش جان خواهرم" به انگلیسی چه می شود راستی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر