برنامه روزانه جنیفر خانم بیست و شش ساله ساکن شهری کوچک در شرق آمریکا به این ترتیب است:

ساعت پنج و نیم صبح به رخت خواب می رود بعد از آنکه پیامک شب بخیر را به دوست پسرش می زند
ساعت دو بعد از ظهر از خواب بر می خیزد و پیامک صبح بخیر را می فرستد
تا ساعت سه بعد از ظهر گنجشک های حیاط را غذا می دهد و دوش می گیرد
از ساعت چهار تا پنج بعد از ظهر را به غصه خوردن اختصاص می دهد
ساعت شش عصر شروع می کند به آماده شدن برای شام و اصلا به این فکر نمی کند که شام را کجا قرار است بخورند
ساعت هفت شب دوست پسر از راه می رسد و کمی بوس و کنار و کمی دعوا و غر غر می کنند
بحث کجا شام بخوریم شروع می شود و تا ده شب ادامه می یابد (همزمان جنیفر آرایش را تکمیل می کند)
ساعت ده شب فرا می رسد و بیشتر رستوران ها بسته شده اند
ساعت یازده شب تا دوازده شب جنیفر و دوست پسر مشغول گشتن در بارهای شهر هستند تا غذایی مطلوب پیدا کنند
ساعت دوازده تا یک و نیم شب چند آبجو و خورده اند و چندین بار به رستوران های آمریکایی فحش داده اند که چرا اینقدر زود می بندند
ساعت یک شب با عجله به سوپر مارکت می روند تا بتوانند یک شیشه شراب و کمی نان و پنیر بخرند (ساعت دو شب به بعد مشروب نمی فروشند)
دعوا بر سر کدام شراب و کدام پنیر تا ساعت یک و پنجاه و هشت دقیقه
بقیه ماجرا هم به همین ترتیب تا ساعت پنج صبح




هیچ نظری موجود نیست: