به سیامک می گویم مردک تو هم که مثل پیرمردها شده ای!
یک کلام پرسیدم دانشکده حقوق کجای دانشگاه تهران بود و او تمام نقشه دانشگاه تهران و پیراشکی فروشی های اطراف را برایم روی دستمال کاغذی کشیده است. بعد هم نقطه دقیق سیگار کشیدن هایش پشت دانشکده ادبیات، چرت زدن هایش در مسجد دانشگاه و پاتوق های دختربازی اش روی پله های دانشکده هنرهای زیبا را با ضربدر مشخص می کند.

خصوصیت نسل من و سیامک این است که تاریخ را با قیمت خوراکی برایت تعریف می کنیم. سال هفتاد و خورده ای که سیامک وارد دانشگاه شد، کافه فرانسه - سر نبش انقلاب و وصال-  کافه گلاسه اش هفتاد تومان بود. آن موقع تازه می شد در دانشگاه آستین کوتاه پوشید. بچه ها یی که قبل از زمان خاتمی دانشگاه بودند می گفتند کافه گلاسه ی سی تومانی هم خورده اند. اما آن موقع از اختلاط پسر و دختر خبری نبود. مجلس ششم که به اصلاح طلبان رسید جوجه های دهه شصتی دانشگاه را تسخیر کرده بودند. در کل پست مدرن تر بودند و پاتوقشان کافه نادری شده بود. قهوه معمولی می خوردی صد و بیست تومان. احمدی نژاد که آمد گران تر شد انگار.

حالا ما مانده ایم و سیامک و مرتضی و چند نفر دیگر غرب نشین.
جالب این است که اینجا هم که هستیم تاریخ جدیدی را با قیمت ها می نویسیم. قیمت بنزین و مجوز پارکینگ دانشگاه و ثبت نام کنفرانس و دیگر چیزها.


هیچ نظری موجود نیست: