پترس فداكار
( ويرايش نخست)
پترس عصرها در كوچه ها پرسه مي زد و گاهي هم به دخترها متلك مي گفت. يك خصوصيت جالب پترس "كل كل كردن" بود. با همه عالم و آدم. خصوصيت جالب ديگر پترس همان بود كه اول گفته شد يعني دختربازي.
نرگس خاتون: پترس موهاي اتمي اصلا بهت نمياد
پترس: خانوم خانوما، اين اتمي نيست، هسته اييه!
نرگس خاتون: واه واه واه! دو تا شيويد مو كه ديگه هسته و اتم نداره!
پترس: بيشين بينيم بااااا حال نري! لولت مي كنم مي فرسمت توي سوراخ سد ها ...!
نرگس خاتون: يه نگاه به هيكلم بنداز بعد از اين قپي ها بيا
پترس: سوراخ رو با انگشت خودم گشادش مي كنم، بعد مي فرستمت اون تو.
و اينطوري شد كه پترس فداكار انگشتش تا صبح توي سورخ سد گير كرد و يك شهر را از سيل حتمي نجات داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر