كوه بزرگي را از جا كندم امروز. صبح ساعت 8 اولين كلاس درسم (كه در آن من استاد هستم) را برگزار كردم و ساعت 11 كلاس دوم را. درسي كه من مي‌دهم آزمايشگاه فيزيولوژي و آناتومي است. با شما كه تعارف ندارم، من اصلا آناتومي بلد نيستم و تا حالا يك كلمه هم نخوانده‌ام! خودم هم نمي‌دانم چرا اين درس را براي من انتخاب كرده‌اند. اما هر چه هست به خاطر همين دوكلاس در هفته است كه به من خرج دانشگاه و پول زندگي را مي‌دهند.

دو كلاس، هركدام 24 دختر دانشجوي آمريكايي كه رشته‌‌هايشان پرستاري، تربيت بدني، رقص و شيمي است. كمي ترسو هستند و محافظه كار. همه نگران نمره هستند، من نگران زبان انگليسي. مي‌گويم "هر وقت احساس كرديد زبان من را نمي‌فهميد بگوئيد كه من از كلمات ديگر استفاده كنم" اما فقط لبخند تحويلم مي‌دهند. آزمايشگاه برگزار كردن در آمريكا كلي تشريفات دارد. همه بايد يك سري تعهد كتبي بدهند و امضا كنند و كلي از اين كارها. يكي از دخترهاي دانشجو سر صحبت را باز مي‌كند و مي‌گويد خوش به حال تو كه دنيا را ديده‌اي، من غير از كارولينا و ويرجينيا هيچ جا را نديده‌ام! دانشجويان ديگر نيز در نوع خود خنده‌دار هستند. دختري پيش من مي‌آيد و سراغ كپسول آتش‌نشاني را مي‌گيرد. مي‌گويم براي چه مي‌خواهي؟ مي‌گويد براي مواقع خطر بايد بدانم كجاست! كمي دنبال كپسول مي‌گردم و پيدا نمي‌كنم. (بعدا عمويم به شوخي مي‌گويد اين دختر خانوم مي‌خواسته تلويحي به تو بگويد You are so hot!) يكي ديگر بي‌تاب است كه بر روي قورباغه كار كند و از من غورباقه مي‌خواهد.

پنج ساعت تدريس خسته‌ام كرده. تازه بايد بروم سري به مركز بهداشت دانشگاه بزنم تا مطمئن شوند من فلان مرض را ندارم. دو روز پيش به من سوزني زده‌اند و امروز آن را چك مي‌كنند. خسته و نالان مي‌روم به دفتر منشي‌هاي دپارتمان. دارم كليد آزمايشگاه را به "شانا" تحويل مي‌دهم كه "تريسي" از آن طرف جيغ مي‌زند كه "You got a check!!” واااي ي ي ي...!! از خوشحالي به هوا مي‌پرم. تريسي و شانا مي‌خندند و از خوشحالي من خوشحالند. يك فقره چك پر از دلار براي دو هفته دانشجو بودن در شارلوت است.

عصر همه دانشجوهاي دكترا و استادها در كنار يك درياچه دور هم جمع مي‌شويم تا آغاز سال تحصيلي را جشن بگيريم و آبجو بخوريم و بال مرغ! خوش مي‌گذرد. هر استاد با دانشجوهاي خودش مي‌نشيند و گپ مي‌زند و هر و هر خنده. من و جولي (استاد من) و عابد (پسري هندي كه در آزمايشگاه ما كار مي‌كند) با هم هستيم. خنده‌هاي جولي آنقدر براي ما جالب است كه بلافاصله ما هم بلند مي‌خنديم.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

ها؟