من به این نتیجه رسیدم که هر وقت آدم اتاقش را تمیز و مرتب کند (یعنی قشنگ یک روز تمام وقت بگذارد و همه چیز را برق بیاندازد و ملافه ها را بشورد و همه جا را گرد گیری کند و کلی کاغذ دور بیاندازد) امیدش به زندگی بیشتر می شود و کارهایش منظم تر و بهتر می شود و قهوه عصرگاهی در جکسون جاوا هم بیشتر می چسبد!

علاوه بر اینها.... با دوستان عیب یابی کردیم دیدیم یکی از اشکال های اساسی زندگی کنونی من ورزش نکردن است. تا قبل از ماشین دار شدن عادت داشتم حداقل روزی یک ساعت و نیم پیاده روی کنم (مسیر خانه تا دانشگاه و بالعکس). اما حالا دیگر تحرکم خیلی کم شده.

"مری" دوست نه چندان جدید من است که در اوکراین به وجود آمده، در اتریش به دنیا آمده و در بروکلین (نیویورک) بزرگ شده و حالا هم در شارلوت درس می خواند و در قهوه فروشی محبوب من (جکسون جاوا) کار می کند. دیروز بعد از اینکه قهوه لاته من را با تخفیف فراوان تحویلم داد، گفت بی حوصله ام این روزها. گفتم "same here" .ماجرای ورزش نکردن را برایش گفتم و قرار شد از این هفته دو روز به سالن ورزش دانشگاه برویم و بدویم و کارهای ورزشی پیچیده انجام دهیم. از همین الان روحیه گرفتم!

هیچ نظری موجود نیست: