فيروزه نشسته اينجا و زرت و زرت سيگار ميكشد...
اولين بارش نيست كه از مرد جماعت رو دست ميخورد...
ميگويم... خوب احمق چرا گولشون رو ميخوري..؟؟ خوب اول پولت رو بگير بعدا باهاشون بخواب...!!
خفه شو جوجه.. من باهاش نخوابيدم... فقط يه خورده باهم...
خوب باز هم زحمت كشيدي بايد حقت رو اول يگيري... الان ديگه ماچ رو هم مفت نمي دند...
آخه اين يكي چشماش معركه بود... همش زل زده بودم تو اوون لامصب... حواسم به پول نبود...
خاله جان هميشه ميگفت فقط فاحشه ها هستند كه واقعا مي تونند عاشق بشن...
خوب... با خودم فكر ميكنم پول نگرفتن تو اين زمونه خيلي عاشق پيشگي ميخواد....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر