شرح يك خواب كوتاه
خواب يك شب بلند... شرح يك خواب كوتاه...
همه دور نشسته اند؛ چشم به دست ساقي ؛
توي اين حال بي حال ؛ اون يكي نشسته پاي مزه ها... عدل و انصافت كجاست؟ دين و ايمانت كجاست..؟؟
شب يك شهر شلوغ؛ شرح يك مستي ناب ...
پيك اول واسه هر چي لوطيه...!! پيك اول براي ما مجنونا...
پيك دوم ؛ گلو ها تازه شدند.. داغ شدند.. . ولي باز دور هميم....
شب يك خواب بيخواب ... شرح يك شهر بيتاب...
پيك سوم؛ همه از هم وا شدن... هر كسي يه گوشهاي كپيده و ناله ميآد...
پيك سوم عقده ها وا شده بود... خنده ها و گريه ها... عربده ها و هق هق غصه دارا...
پيك چهارم؛ من كه در ياد ندارم... هر چي بود دوستا ميگفتن
يكي اون گوشه نشسته و همش داره چرت ميزنه؛
اون يكي قر ميده و واسهي خودش سوسه ميآد...
شرح يك شب سياه... شب ما ؛ مستي ما...هرچي بود زير سر چهارمي بود...
ديگه گرد هم نبودن رفقا... چشماشون گرم شده بود... خنده شون سرد شده بود...
ديگه چشمك زدنا و كف زدن... مستي همديگه رو محك زدن .. همگي توي تشك تموم ميشد..
توي خواب رفيق بازي.. مرام بازي... مثل صابونِ توي حموم ميشد...
شرح يك حال خراب ؛ شهر يك افسوس خواب
شرح يك شب سياه .. شب ما ؛ مستي ما...؛ قصه زندگي بود ...
قصه زندگي ما آدما ؛ مثل يك مستي گرم و ساده بود...
آدماش همون آدما .. اولش گرد هم و براي هم نشسته اند ... گل ميگن گل ميشنفند...
اگر هم هق هقي هست ؛ گاهي هم خنده اي هست ؛ هر چي هست با همديگه دور همن..
پيك دوم كه ميشه عاشق بازي گل ميكنه....
پيك سوم كه رسيد يواش يواش از همديگه جدا ميشن... مستيشون گل ميكنه ..
هرچي هست زير سر چهارمي است...
آدما از همديگه دور ميشن و هر كدوم يه گوشه اي كپيده اند...
شرح يك خواب كوتاه ؛ قصه زندگي ما آدماست... تا ميايم به همديگه عادت كنيم ؛
تا ميايم سنگامونو وا بكنيم ؛ چهارمي از راه دور سر ميرسه... دل ها رو از همديگه وا ميكنه...
اين وسط خوش به حال اون رفيقي؛ كه از اون اول كار وارد ماجرا نشد ؛ گاهي ناخونك ميزد تو مزه ها...
آخرش هم خوش و خرم كنج يك گوشه كه در خواب رفته بود... شهر يك خواب عميق ؛ شرح يك مزه ناب...!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر