قبل از پست اخر
به :عاليجناب كاف!براي روزي كه پشت ادبيات برايم تنبوري جانانه زد....
و
كوروش اسدي
يك
دو
سه
ده....پونزده...هيجده...بيست و يك....
ووووووف!اين پله ها انگار تمومي نداره.اين اخرين برگه رويت نهاييه.اخرين خش خش خش ها.اين صداي برگاي خشكه.برگاي زرد.برگاي خوشبختي.از همونا كه عين چي از اون بالاي بالا اروم اروم چرخون چرخون مياد پايين از جلوي چشات با ناز و ادا رد مي شه ميفته جلوي پاهات بدون اينكه بهت فرصت بده بگيريش و همه خوشبختيه دنيا مال تو باشه.بهاره اما بازم هوا برگاي زرد داره.خودمونيم نكنه پاييز ما بيخبريم؟هان؟هي با توام؟مي شنوي؟.....كجايي عمو؟؟؟
تازه هوا پر قاصدكم هست.قاصدكاي شيطون و بي رنگ.از همونايي كه يه بار من دنبال يكيشون گذاشتم و اونقدر بالا و پايين رفتم تا گرفتمش بعدم قهقهه خنده پسراي لب پله اي دانشكده!
شمشاداي اين خيابون منو كشته.وقتي خيسه.وقتي خيسه و ادم دستشو مي كشه روش .از اول خيابون تا تهش.تا هر جايي كه از اين شمشادا داره.تا نزديكاي هنر هاي زيبا.
چشماتو ببند.دستتو بذار روشون و برو! همينطور برو ....يك ...دو ...سه...اخرين برگه رويت نهايي امضا شد.منم امضاش كردم.مثل هميشه .يه خط منحني كج و كوله.سرشم يه چيزي شبيه خط فاصله.تو گودي منحنيم اسم فاميل بدون ف!كون لق دولت بهيه روس!
بريم يه جايي.حوصلم سر رفته از اين سرخاب سفيداب ماليده هاي ذوق مرگ كش شده با عشوه خركياي اپ ديت شده و بحثاي ابلهانه روشنفكري پشت دودشون.نريم پاتوق.نريم شوكا.بريم هتل نادري .اره مي دونم همه چيش مزخرف شده.قهوه هاش ديگه تلخ نيست.بستنياشم ديگه بستني نيست.اما يه چيزش خوبه.نمي دونم مثلا همون ميزاي دورنگش.تو هواش يه چيز گس موج ميزنه.يه مزه گس.
تازه !مجبورم نيستي هي به حضور كسي در كنار خودت افتخار كني.به حضور بورخسهاي جوان نا شكفته در انتظار معجزه كشف!انقلابي هاي نم كشيده درانتظار فرج!
ببين عمو!حال و حوصله جر و بحث ندارم.يه جنگ دارم.يه جنگ چند ساله طولاني با كلي دلشوره شيرين و هوس انگير .
پاشو!
د...پاشو... د!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر