سپيدتاك
آينه را كه نگاه مي كني
آينه لبخند مي زند، و تو هم.
من به آينه چشم مي دوزم، دستمالي به دست
گرد آينه را مي گيرم. نه لبخندي در كار است و نه من...
مي خواهم تو را نگاه كنم...
گور پدر آينه و لبخند !
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر