ترم تحصیلی مورد علاقه من خواهد آمد؟ ترمی که درسی نباشد، آزمایشگاهی نباشد، سمیناری نباشد، جلسه ای نباشد و من باشم و چند تا دانشجو که دو شب در هفته درس بدهم. وقتی شروع به درس دادن می کنم هوا روشن باشد. کرکره ها را ببندم و وقتی کلاس تمام شد کرکره ها را باز کنم، شب شده باشد. بیشتر عصرها بیکار باشم. چرت بزنم و فحش ندهم به خوابیدن های نامنظم خودم. عصرها را به عادت قدیم برگردم به همان کافه قدیمی و کار کنم و نکنم. قهوه های سوخته شان را تحمل کنم. هر از گاهی نامه ای بدهم به این دانشگاه و آن دانشگاه تا شاید کسی جایی به من علاقه مند شود و چهار پنج سال آینده من را رقم بزند. برای رخوت یک سال رو به رویم دارم برنامه ریزی می کنم. 

۳ نظر:

poonez گفت...

چه قدر همه چیز اینجا بهتر شده کاوه
و چقدر تو آرومتر و کناراومده تر به نظرم اومدی...دست برداشتی انگار از دویدن و داری خوش خوشان راه میری، گاهی ام میشینی فقط.
بعد فیس بوک داری آیا؟ دلم یهو دوستیِ نزدیکتر خواست...
کلن ام که حالا هرچی، دلتنگِ اینجا بودم، سرت سلامت رفیقم.

k گفت...

بله فیس بوک هم داریم
بگو تا پیدایت کنم

poonez گفت...

خب میخوام تو پیدام کنی، نه هرکی که از اینجا رد میشه جانم، این آبادیتم که نظر خصوصی نداره، تکلیف چیه حالا؟!