خانوم ناظم پشتش به منه...به من و به گلاي كلماتيس سفيددور نرده ها كه امروز صبح باز شدن. قشنگن نه؟مي بينيشون؟سفيد سفيد.....خانوم ناظم!هوم؟امممم...ميشه... ميشه به دوستم زنگ بزنم؟كدوم دوستت؟امممممم....دوستم ديگه....همون كه.....نگام كه ميكنه مور مورم ميشه.(پيش خودمون باشه هلندي!عين سگ ازش مي ترسم!)الان نه...بعدا...
سلام خانوم ناظم!سلام رو بلند مي گم خانوم ناظمو كوتاه اندازه شنوايي خودم و بس!سلام!كوتاه جدي و خشن!جرات نمي كنم زير نگاه تيزش بچرخم و پشتمو بهش بكنم...عقب عقب ميرم...وقتي از زير نگاش دور مي شم برمي گردم و نفسمومحكم مي دم بيرون....
حالا نمي شه از خير غذاي يوناني بگذريم؟يه چيز ايروني بخوريم داداشي من؟داداشي كه ميگم بهت ياد يه دزدي ادبي كوچولو ميفتم!
البته داداشي داريم تا داداشي....جنس داداشي من اوريجيناله ...اصله...
كله سرخه اونجا وايساده و داره دكمه هاي پيرهنشو باز مي كنه... ميبينمش...بلند مي پرسه:نماز جمعه امروز كي بود؟دامه ظله...كي؟عظيم الشان! آخه يكي نيست بگه خوشگله !تو رو چه به نماز جمعه!تو با اون عشق لنين و توده و.... بازم بگم؟خب فردا پس يكي ديگه از ظاله ها رو دستگير مي كنن.....اينو با پوزخند مي گه...ظاله. ..ظاله...چند بار پشت هم سرشو تكون مي ده و ديگه نمي بينمش چون مي ره حموم.
جشنواره رفتنت چي بود تو ! امروز همش تنها بودم با اين خانوم ناظم اخ !مي دوني با دوست داشتن تو و شكستن مقررات خانوم ناظم براي هميشه نجابتمو به خطر انداختم؟خانوم ناظم يه روز در يكي از همون سمينارهاي دو نفريش موقع پهن كردن رختا زير تيغ افتاب !طي يك سخنراني هيتلري!و تاريخي و ...و ...و ...بهم ياداور شد براي بار نمي دونم چندم كه:ادم تا شب عروسيش غير داشتن همو ن بكارت مواج نا قابل!نبايد با مردي پسري ذكوري خلاصه صميميتي داشته باشه....چرا؟نجابت..عفت...متانت...كلي از اين مصدرا كه اخرش فتحه و ت داره برام چيد و ديدم اينطوري كه ما اوضامون بيريخته لوطي؟چه كنيم با اين نجابت!!بر باد رفته و تو و از فخر رازي تا بازار تجريش و شمرون و زيارت اين بابا امامزادهه و بارون اون روز و ...بفرما گوجه سبز!؟بفرما ...شابدوالعزيمي تعارف نمي زنيم جون شوما!شوورمو با دستاي خودتون كفن كنين ما بيشتر از اينا خاطر تو مي خوايم !
نه !مثل اينكه همچين بدم نشدا ... خودمونيم خوب تخم لق اين گفتگوي تمدنها رو تو دهن اين نديد بديداي مدافع حقوق بشر!شيكونديم....كارت درست ممد جون!!الان لبنانيام برات كف مي زنن مثل ما بدبختا كه اون روز تو تالار چي چي فني از سر و كول هم بالا مي رفتيم و داد مي زديم..ممد دوست داريم!!!!بدشم يه كتك مفصل و گالا گالا كميته انضباتي.....واسه چي؟نه جون تو اصلا مهم نيست...تاوان ديگه...يه صد سالي يه چندين ده نسلي مثل ما گدا گشنه هاي ازادي براي توو شريعتي و سروش و بهشتي و پدر طالقاني كف مي زنيم و كتك و زندون و انفرادي و خلاصه داري واسمون...كارت درست...مشكل بيكاري جوونام ديگه حله....اب مجاني جا مجاني غذا مجاني كتك و مشت و مال مجاني....
هلندي؟داداشي من؟چيه چرا باز دستات يخ كرده....بازم زدم تو بيابون...؟؟تاز ه خوباشو گفتم كه....از محفلا كه هنوز چيزي نگفتم از اون شياف پتاسيم ...لا مصب عجب چيزيه...چه كاربردي داره به جون خودم نبا شه به جون چهار تا بچم!همچين از اين دنيا مرخصت ميكنه كه خودتم نفهمي كي تالاپ و تولوپ قلبت .....اي بابا بازم كه تو ... بغض كردي كه...جون من بخند...بيا بابا به يونانيشم راضييم...تو بخند...باشه با سالاد كاهو... باشه ديگه از گوجه سبز نمي گم ....باشه بابا ...تو بخند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر