نيم روز نگارهاي من براي يك كرگدن مقيم هلند!
سلام آقاي كرگدن
امروز شنبس.شما تعطيلين اما ما نه!ما به قدر كافي تعطيلي داريم .يه 360 روزي از سال هجري تعطيله.اون پنج روزم ميفته جمعه ها بازم تعطيليم.دروغ چرا.....همچين بدمونم نمياد.اينطوريه ديگه....مملكت اسلاميه در حال رشده متمدنه دموكراتيكه(ارواح خيك بعضيا!)....خلاصه براي رفاه حال مردم شريف هميشه در صحنه و هيچ وقت پشت صحنه و تو سري خور و گدا گشنه و پابرهنه مستضعف!،تاجداران كتاني(سفيد و سياش بسته به اينه كه جدت سيد ملك خاتون باشه يا نه!)عزيز و شريف و صادق و عالم و عادل و مدير و مدبر و شجاع و فقيه و منصف و عامل و امر!(در وصف نمي گنجه جدا!)اين همه تعطيلي گنجوندن.بابت چي؟والا ما خودمونم خيلي نفهميديم يه 12400 تايي هستن،حالا حساب كن هر كدوم يه روز تولد دارن و يه روزم وفات و شهادت و رحلت و....
كجا بودم؟آها!گفتم امروز شنبس!شنبه ها به مراتب از روزاي ديگه گه تره چرا؟همينطوري.شب قبلش يه سه چهار نوبت صدا و سيما نماز جمعه و خطبه و ندبه و كميل و عاشورا به خوردمون مي ده و خلاصه مجبوريم براي خريد يك قطعه از بهشت اوس كريم هميشه غضبناك آقايان بخور بخور....الان بخور شايد فردا گيرت نياد!هميشه دست به عصا و دست به دعا باشيم.
عرض شود كه كرگدن جان شما كه پوست كلفتين به سلامتي و مام داره پوستمون كلفت مي شه.اين جماعت ايراني عجيب آدماي غريبين.ما كه نفهميديم اين سلوك آب دو خياريشون(به قول شما!)از كجا اومده؟يعني كي ميشه بكارت ذهن و فكرمون دريده شه و از اين گه گيجه گرفتن هاي مداوم خلاص شيم؟
يه روز با جيگرمون نشسته بوديم تو يه رستوران تو سيد خندان داشتيم پيتزا مي خورديم،كه دستامو گرفت و گفت: ضعيفه!گاهي راه آزادي از بين روياهاي مردم مي گذره!راست ميگه.اما ما نفهميديم رويايي ترين روياي اين مردم چيه؟سيري؟امنيت؟ رفاه آزادي؟ عدالت؟
خب اين نيمروزم داره شب ميشه....مابريم...
زت زياد....شادزي....
پ. ن : بري بالا بياي پايين تو همون كرگدن پوست كلفت سوسيال دموكرات مهربون و عزيز و بدجنس مني!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر